السلام عليک يا ابا صالح المهدي ادرکنی…

معلم به خط فاصله می‌گفت "خط تيره". شايد او خوب میدانست، فاصله چه به روز آدم می‌آورد…  

عیدتون مبارک


همچون نسيم صبح و سحرگاه می رود
هر كس ميان صحن حرم راه می‌رود

از هر چه غصه دارد وغم مي شود رها
هر سائلی به خدمت اين شاه می‌رود

اينجا بهشت روی زمين فرشته‌هاست
از كوي تو فرشته به اكراه می‌رود

باب‌الجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هركه از اين راه می‌رود....


ادامه نوشته

ای شهيد…



نمیدانم چون دوستت دارم در اوج میبينمت،
يا چون در اوج می‌بينمت دوستت دارم؟

 

همین

پاییز اگر چه سیلی اش سنگین است
تا عشق تو هست زندگی شیرین است.....
ادامه نوشته

ای نگاه اسمان همراهتان.ای امام عصر خاطرخواهتان...

از امام کاظم (ع) روایت شده است که فرمود: مردی از قم قیام میکند ،مردم را به سوی خدا دعوت می کند، افرادی گرد او جمع می شنود که قلب های شان همچون پاره های آهن ستبر است که تندباد حوادث ، آنان را نمی لغزاند؛ از جنگ خسته نمیشوند و نمی ترسند، و بر خدا توکل میکنند و سرانجام کار از آن پرهیزکاران است....

فقط 1 دقیقه وقت بزارین...

 

داخل هليکوپتر من جلوي در نشستم تا اگر لازم شد تيراندازي کنم.
جناب سرهنگ (فرمانده ي گروه کلاه سبزها - نيروي مخصوص ارتش) از آقاي عظيمي پرسيد: فرمانده‌ي شما کيست؟
ايشان هم من را نشان داد.
سرهنگ سرش را جلو آورد و پرسيد: شما قبلا ارتشي بوده ايد؟
گفتم: خير!
گفت: در فلسطين يا لبنان چريک بوديد و مي‌جنگيديد؟
گفتم: خير!
گفت: آموزش ويژه‌ايي داشته ايد؛ اينجوري که ما کلاه سبزها و تکاوران ديده‌ايم؟!
گفتم: نه!
گفت: آموزش نظامي که ديده‌ايد!
گفتم: نه آموزشي نديده‌ام؛ فقط مختصر چيزهايي مي‌دانم.
گفت: (اصلا) مي‌دونيد داريم کجا مي‌ريم؟!!
گفتم: بله؛ مي‌ريم پاسگاهي رو که شما نتونستيد بگيريد، تصرف کنيم.

 

بابانظر . فصل دوم (در راه آزادي بانه