برزخ کلمات

گویم صنما بای ذنب قتلت

این شبها،

سال65

در شلمچه،کربلا بود...

به حرمت زلاال ترین خونهای قرن بیستم در کربلای5

و به حرمت پرپرشدن پاکترین فرزندان روح الله...

+ نوشته شده در سه شنبه بیست و ششم دی ۱۳۹۱ ساعت 7:17 توسط مداد مغزی

زمینی آمده ایم...

تا آسمانی برگردانیمان

+ نوشته شده در شنبه بیست و سوم دی ۱۳۹۱ ساعت 7:43 توسط مداد مغزی

هستی ام را به باد خواهم داد

تا نگاهم کنی تورا سوگند

به عزیزت جواد خواهم داد...

+ نوشته شده در یکشنبه هفدهم دی ۱۳۹۱ ساعت 6:21 توسط مداد مغزی

خیلی که برایش بالا میرفت
وقتی بود که پدر
سوار اسب میشد
هیچ وقت به ارتفاع نیزه
سری را ندیده بود...

+ نوشته شده در چهارشنبه سیزدهم دی ۱۳۹۱ ساعت 19:56 توسط مداد مغزی

گفته اند

شرف المکان بالمکین

اعتبار مکان ها به انسانهایی است که درآنجا زیسته اند

و چه خوب گفته اند...

(آقا مرتضی آوینی)

+ نوشته شده در شنبه نهم دی ۱۳۹۱ ساعت 5:37 توسط مداد مغزی

کی شود که ما نیز کربلایی شویم...

نه با اشک

که با خون

+ نوشته شده در چهارشنبه ششم دی ۱۳۹۱ ساعت 6:12 توسط مداد مغزی