حرف دل منو رفقا

خدایا

تو که از بخشش خسته نمیشوی

اما

من دیگر از گناه خسته شدم

دستم را بگیر


ادامه نوشته

«یا ابانا استغفرلنا انا کنا خاطئین»

با خود فکر میکنم

نمیدانم چه شد مارا نراندی

به مهمانی خود مارا کشاندی...

مغزم تا آنجا جواب میدهد که

شاید

تو دعا کردی...

کمکم کن تا آبرو ریزی نکنم

تا باز هم ضمانتم کنی

ماه رحمت و مغفرت

*رحمت*

یعنی

رحمِ   تو


برمن

شده ام مثل میوه ی خرابِ میوه فروش

الهی

اگر مرا نخری...

ششمین روز


میخواهی مانند امام زمانت افطار کنی؟

پس

لحظه ی افطار حواست باشد که

طفل شش ماهه روزه گرفت و  شهید شد

که ما امروز روزه میگیریم...


پی نوشت

امام زمانت میگوید

یا جدا هر صبح و شام بر مصائب شما گریه می کنم، اگر اشک چشمم تمام شود، به جای آن خون می گریم

السلام علی الشیب الخضیب

یاد لبانت می افتم



باران میگیرد...

ادامه نوشته

دل به دل راه داره


دلم

به دلِ شبهایت

گیر گرده است

آهسته تر...

رمضان

ادامه نوشته

میهمانی اختصاصی شیطان

غذاهای جهنمی در این دنیا هم هست

میتوانی این روزها

ببینی در خیابان

از گلوی چه کسانی پایین میرود

ادامه نوشته

خدا،پدر،پسر

کاش تمام سال

2ماه بود

رمضان

محرم


پی نوشت

چون در فهم موضوع اشتباه نکین و مارو مسیحی و... نخونین توضیح میدم

ماه میهمانی خدا

شهادت حضرت امیر

شهادت اباعبدلله

ادامه نوشته

محرم و نامحرم

الهی

با مناجات نیمه شب و اذان صبح نامحرمم

به جایش باهرچه که تو گفتی نه

محرم

الهی

محرممم را نامحرم

و نامحرمم را محرم کن


ادامه نوشته

روسپیده سیاه

بی حکمت نیست

رنگ سیاه چادر را میگویم

اینکه تمام تابش خورشید را میگیرد

تا ذخیره کند

الی یوم القیامه....

سنسور

روح "سنسور" دارد!
وقتی بی توجه به هشدار های آن...
از راه خدا دنده عقب می گیری..
منتظر تصادف گناه با خوبی هایت باش..
که این حادثه هم کشته دارد و هم زخمی..
ومقصر تویی...
حق تقدم باوجدان است..
رقیب وعتید کروکی می کشند

گمراه!

راه را همیشه نباید پیدا کرد!
گاهی باید راه را گم کنی
تا شاید تو هم
گذرت بیفتد

به یوسفی در چاه!




حتما گوش کنید...

http://wdl.persiangig.com/pages/download/?dl=http://medadmaghzi.persiangig.com/audio/maa-che-mikhaahim_beheshti_M_116192.mp3


ادامه نوشته

یا ربیع النام

انگار همین دیروز بود که با بچه ها به سمت حرم میرفتیم...

زمزمه میکردیم دَمِ هر شب هیئت را

ای شهِ غرق به خون،من به فدای سر تو...

و مهدی با گلوی بغض کرده اش گفت




کربلا،

پرچمي سرخ روی گنبد . . .

آه!

کی شود که جايش را به پرچمی سبز دهد . . .

ادامه نوشته